سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستت، برادر تنی توست، حال آن که هر برادرِ تنی تو، دوستت نیست . [امام علی علیه السلام]

ماهنامه فرهنگی اجتماعی افــق بسیج


 

-------------------------

«استخاره» در لغت، به معنای طلب خیر از خداوند متعال است که دانا به امور و عواقب کارها است. در کنار این معنا، گاهی استخاره به معنای نوعی قرعه در هنگام تحیّر است که همراه با دعا و درخواست از خداوند متعال به کار برده می‏شود. این نوع استخاره معمولاً با تسبیح و قرآن انجام می‏شود.

در روایات، استخاره به معنای طلب خیر از خداوند متعال، بسیار مورد سفارش قرار گرفته است، و ائمه اطهارعلیهم السلام شیعیان را ترغیب کرده‏اند کارهای خود را بر اساس استخاره انجام دهند. امام باقرعلیه السلام فرموده است: «کُنَّا نَتَعَلَّمُ الاِسْتِخَارة کَمَا نَتَعَلَّمُ السُّورَه مِنَ الْقُرْآنِ»؛ وسائل‏الشیعة، ج 8، ص 66.؛ «ما استخاره را آموزش می‏دهیم، همان گونه که سوره قرآن را آموزش 

می‏دهیم».

روایت دوم تصریح دارد که پس از طلب خیر از خداوند متعال، هر اتفاقی که برای استخاره کننده بیفتد، می‏بایست از آن راضی باشد.

امام صادق‏علیه السلام نیز فرموده است: «کُنَّا نَتَعَلَّمُ الاِسْتِخَارَةَ کَمَا نَتَعَلَّمُ السُّورَةَ مِنَ الْقُرْآنِ ثُمَّ قَالَ مَا أُبَالِی إِذَا اسْتَخَرْتُ اللَّهَ عَلَی أَیِّ جَنْبِی وَقَعْتُ»؛ همان.؛ «ما استخاره را آموزش می‏دهیم، همان گونه که سوره قرآن را آموزش می‏دهیم. سپس فرمود: آن گاه که استخاره کردم، باکی ندارم که چه بر من واقع می‏شود».

دلیل این امر را بایست در این نکته جست و جو کرد که استخاره کننده، خود را به خدا سپرده و خداوند متعال نیز به خیر او آگاه‏تر است. بنابراین در صورت عمل بر اساس استخاره، هر اتفاقی که بیفتد، باید ایمان داشته باشد که خیر او در آن بوده است.

اما طریقه استخاره در روایات، متفاوت و متنوع است؛ غسل استخاره، نماز استخاره، دعاهای متعدد و مختلف برای استخاره در حالات و ساعات متعدد و استخاره با قرآن یا تسبیح، از جمله روش‏های استخاره است.

از آنجا که معنای اصلی استخاره، طلب خیر از خداوند متعال است، بهترین روش آن، دعا است؛ زیرا در حقیقت استخاره نوعی دعا و طلب خیر از پیشگاه خداوند متعال است که عالم به همه امور است و خیر و شرّ ما نیز در دست او است. دعاهای متعددی برای استخاره نقل شده از جمله:

1. امام باقرعلیه السلام می‏فرماید: «من هرگاه در کار مهمی اراده استخاره دارم؛ در حال نشسته صد بار با دعای زیر، از خدا طلب خیر می‏کنم. اما برای خرید چیزی و کارهای شبیه آن سه بار این دعا را در حال نشسته می‏خوانم:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّکَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّ کَذَا وَ کَذَا خَیْرٌ لِی فَخِرْهُ لِی وَ یَسِّرْهُ وَ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ شَرٌّ لِی فِی دِینِی وَ دُنْیَاىَ وَ آخِرَتِی فَاصْرِفْهُ عَنِّی إِلَی مَا هُوَ خَیْرٌ لِی وَ رَضِّنِی فِی ذَلِکَ بِقَضَائِکَ فَإِنَّکَ تَعْلَمُ وَ لاَ أَعْلَمُ وَ تَقْدِرُ وَ لاَ أَقْدِرُ وَ تَقْضِی وَ لاَ أَقْضِی إِنَّکَ عَلاَّمُ الْغُیُوب)»؛ وسائل‏الشیعة، ج 8، ص 75..

2. در صحیفه سجادیه آمده است:

«اللَّهُمَّ إِنِیِّ أَسْتَخِیرُکَ بِعِلْمِکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقْضِ لِی بِالْخِیَرَةِ؛ وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ الاِخْتِیَارِ، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ ذَرِیعَةً إِلَی الرِّضَا بِمَا قَضَیْتَ لَنَا وَ التَّسْلِیمِ لِمَا حَکَمْتَ فَأَزِحْ عَنَّا رَیْبَ الاِرْتِیَابِ، وَ أَیِّدْنَا بِیَقِینِ الْمُخْلِصِینَ. وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَةِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ، وَ نَکْرَهَ مَوْضِعَ رِضَاکَ، وَ نَجْنَحَ إِلَی الَّتِی هِیَ أَبْعَدُ مِنْ حُسْنِ الْعَاقِبَةِ، وَ أَقْرَبُ إِلَی ضِدِّ الْعَافِیَةِ؛ حَبِّبْ إِلَیْنَا مَا نَکْرَهُ مِنْ قَضَائِکَ، وَ سَهِّلْ 

عَلَیْنَا مَا نَسْتَصْعِبُ مِنْ حُکْمِکَ؛ وَ أَلْهِمْنَا الِانْقِیَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَیْنَا مِنْ مَشِیَّتِکَ حَتَّی لَا نُحِبَّ تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ، وَ لاَ تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ، وَ لاَ نَکْرَهَ مَا أَحْبَبْتَ، وَ لاَ نَتَخَیَّرَ مَا کَرِهْتَ. وَ اخْتِمْ لَنَا بِالَّتِی هِیَ أَحْمَدُ عَاقِبَةً، وَ أَکْرَمُ مَصِیراً، إِنَّکَ تُفِیدُ الْکَرِیمَةَ، وَ تُعْطِی الْجَسِیمَةَ، وَ تَفْعَلُ مَا تُرِیدُ، وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ».الصحیفةالسجادیة، دعای 33.

 

استخاره با قرآن‏

یکی از روش‏های استخاره، استخاره با قرآن است. در روایات به این نوع روش نیز در کنار روش‏های دیگر اشاره شده است. در روایتی آمده است: «الْیَسَعِ الْقُمِّیِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ «علیه السلام»أُرِیدُ الشَّیْ‏ءَ وَ أَسْتَخِیرُ اللَّهَ فِیهِ فَلَا یُوَفَّقُ فِیهِ الرَّأْیُ إِلَی أَنْ قَالَ فَقَالَ: افْتَتِحِ الْمُصْحَفَ فَانْظُرْ إِلَی أَوَّلِ مَا تَرَی فَخُذْ بِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ»؛ وسائل‏الشیعة، ج 6، ص 233.؛ «الیسع قمی می‏گوید: به 

امام صادق‏علیه السلام عرض کردم: کاری می‏خواهم انجام دهم و در آن کار از خدا نیز استخاره می‏کنم؛ اما به نظر ثابتی موفق نمی‏شوم. آن حضرت فرمود: قرآن را بگشا و به نخستین آیه که می‏بینی نگاه کن و آن را بگیر که اگر خدا بخواهد [خیر تو در آن است‏]».

اما درباره چگونگی فهم خیر از آیات قرآن، دعاهای مختلفی وارد شده که یکی از آنها به پیامبر گرامی اسلام‏صلی الله علیه وآله منسوب است. آن حضرت می‏فرماید: هنگامی که خواستی به کتاب خدا تفأل بزنی و از تحیّر بیرون بیایی، سه بار سوره اخلاص (توحید) را بخوان و سه صلوات بر پیامبر اکرم و آل او بفرست و سپس این دعا را بخوان: «اللَّهُمَّ إِنِّی تَفَألْتُ بِکِتَابِکَ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَیْکَ 

فَأَرِنِی مِنْ کِتَابِکَ مَا هُوَ الْمَکْتُومُ مِنْ سِرِّکَ الْمَکْنُونِ فِی‏غَیْبِکَ». سپس قرآن را باز کن و بدون اینکه خطوط و صفحات را بشماری، از خط اول عاقبت کار را بخوان.مستدرک‏الوسائل، ج 4، ص 304.

 

روش استخاره‏

اما درباره استخاره و روش آن، رعایت پنج نکته ضرورری است:

1. استخاره هیچ گاه جای اندیشه و مشورت را نمی‏گیرد؛ بلکه استخاره پس از اندیشه و مشورت است؛ یعنی، هر کاری را که می‏خواهیم انجام بدهیم، ابتدا باید درباره آن بیندیشیم و سود و زیان آن را بسنجیم. در مرحله دوم با کسانی که در آن موضوع صاحب‏نظرند مشورت کنیم و آن گاه یکی از دعاهای استخاره را تلاوت کنیم و اگر تحیّر ما برطرف نشد، با قرآن استخاره کنیم.

2. به رغم اینکه امروزه، استخاره با قرآن رواج بیشتری دارد؛ اما بهترین راه و روش استخاره، قرائت دعاهای استخاره است. در استخاره با قرآن نیز باید دقت کرد که هرکس حق ندارد فهم خود را بر قرآن تحمیل کند و بر اساس برداشت خود از قرآن و آیات آن عمل نماید. بهتر است در استخاره با قرآن، از علمای آشنا با قرآن، کمک گرفت تا خدای ناکرده دچار اشتباه کاری در فهم قرآن و تحمیل 

آنها به قرآن نشد؛ زیرا الهام‏گیری از آیات قرآن، کار آسانی نیست و نیاز به کسانی است که آگاهی و آشنایی تخصصی نسبت به قرآن دارند. پس نمی‏توان به خوب و بدی که در بالای بعضی از قرآن‏ها نوشته شده اعتماد کرد.

3. خواندن دعای استخاره برای هر کاری توصیه شده است؛ زیرا خیر ما به دست خداوند متعال است و ما در هر کاری، باید خیر خود را از او بخواهیم. در این صورت استخاره با قرآن، نباید به صورت عادت و روش دائمی درآید و جایگزین اندیشه و مشورت و تحقیق شود.

4. همان گونه که در انجام دادن واجبات و ترک محرمات، استخاره نباید کرد؛ در کارهایی که عقل آنها را تأیید می‏کند و همه شواهد و قرائن به خوبی آن گواهی می‏دهند نیز نباید استخاره کرد. به عبارت دیگر استخاره، نظیر قرعه‏ای است که به دنبال بررسی‏های همه جانبه و عدم کشف راه صحیح، انجام می‏شود و هیچ گاه نقش اصلی را در تعیین وظایف و درستی یا خطای راه‏ها ایفا  نمی‏کند.

5. استخاره به معنای طلب خیر از خداوند متعال است؛ اما تفأل به معنای فهم عاقبت کارها است. به این دلیل در روایتی از تفأل زدن به قرآن نهی شده است: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ‏علیه السلام قَالَ: لاَ تَتَفَألْ بِالْقُرْآنِ»؛ وسائل‏الشیعة، ج 6، ص 233 ؛ کافی، ج 2، ص 629، ح 7.؛ «امام صادق‏علیه السلام می‏فرماید: به قرآن تفأل نزنید».

بر این اساس فهم عاقبت امور و استنباط آن، تنها بر اهلش میسر است و هر کسی نمی‏تواند از قرآن به چنین استنباطی برسد؛ زیرا اگرچه استنباط عاقبت از آیات قرآن، برای کسی که اهلش باشد امکان دارد، اما همه کس را بدان راه نیست. پس اکثریت مردم در همان حد استخاره با قرآن، باید توقف کنند و اهل معرفت می‏توانند به عواقب امور نیز پی ببرند.

 

 



محسن ::: شنبه 86/6/10::: ساعت 8:47 عصر


* وای بر من وای برمن،هر چه بر عمرم افزوده شد بر گناهانم اضافه گردید،وای بر من که هر چه عمرم طولانی گردید بر اعمال بدم افزود.چه بسیار توبه کردم وچقدر شکستم،آیا وقت آن نشده که از خداوند حیا کنم. (قسمتی از دعای مسجدزید)

عطـــــــــــــر استغفار

 قبل از آنکه بوی گند گناه آبرویمان را بریزد به عطـــــــر استغفار خود را معطر کنیم. (امام علی علیه السلام)



محسن ::: شنبه 86/6/10::: ساعت 3:38 عصر


کسى که کشته نشد، از قبیله ما نیست. شهید مهدى زین الدین. او رفت... تا در بهشت، با اولیاء دین و شهیدان راه خدا، همپایه وهمسایه گردد. رفت و با خود، یک دنیا خلوص و تواضع برد. هنوز زمزمه شهادت طلبى او در گوش بچه‏هاى لشکر و گردانهاى‏رزمنده لشکر على بن ابى طالب‏علیه السلام طنین افکن است. ساده و بى ادعا، صادق و بى توقع، چند سال بود که «جهاد» را برگزیده‏بود. با همه سختیهایى که جنگ دارد، با همه مشکلاتى که براى یک‏فرمانده لشکر وجود دارد، با همه گذشتها و تلاشها و تجربه اندوزیها ودویدنها، که فرماندهى مى‏طلبد، با همه تعهدها، مسؤولیتها، دین باوریها،تقواها، دقت و مراقبتها، که براى یک فرمانده لازم است،... وظیفه خود رادر «جنگ‏» به حق تشخیص داده بود و هستى خود را در این راه نهاده بود. شهید زین الدین مسلح به «ایمان‏» بود. همواره در تمام صحبتها و سخنرانیها و راهنماییهایش، مى‏کوشید که‏برادران رزمنده را به این «سلاح‏» تجهیز کند. مى‏دانست که مجاهد دودل و ناباور، همچون سلاح بى فشنگ و گلوله‏بى خرج است. نه یارى ماندن در جبهه را دارد و نه روحیه جنگیدن بادشمن را. او همواره نداى «هل من ناصر» حسین‏علیه السلام را به گوش بچه‏ها زمزمه‏مى‏کرد، از مظلومیت جبهه «حق‏» مى‏گفت، از ضرورت ادامه جنگ تا پیروزى،از نیاز جبهه‏ها به نیروهاى رزمنده و با تجربه و امیدوار و مؤمن و ثابت، ازاستفاده بجا و بموقع از استعدادها و نیروهاى کیفى و بالا، از لزوم روحیه‏معنوى و حالت دعا و توسل، براى یک سرباز اسلام، از ضربه‏هایى که از بى‏تقواییها خورده‏ایم، از آفتهایى که از طریق غرور، در عملکرد رزمندگان‏رسوخ مى‏کند. بارهاو بارها گفته بود که: پیروزى با ماست، چه با «ماندن‏» چه با «رفتن‏». مکرر در مکرر اظهار کرده بود که: شهادت، «احدى الحسنیین‏» است. اینک خود به قله دست‏یافته و به این اوج رسیده است. مهدى زین الدین، فاتح قله شهادت است. سالک راه سیدالشهداو مهمان سفره شهادت است. وارد بر اباعبدالله‏الحسین‏علیه السلام است. در محضر على بن ابى طالب‏علیه السلام است. شهادت، براى برادر زین الدین، مزد خدمت و صداقت است. مگر نه‏اینکه: «مزد جهاد، شهادت است‏»؟! خوشا به حالش که مزد خویش راگرفت و به «حیات جاویدان‏» رسید. برادر مهدى، دلسوز و سوخته جان بود. نسبت‏به جنگ و جبهه، سوزى داشت همیشگى. قهرمان رشیدى بود که دیدن آن همه شهادتها، روحیه‏اش را متزلزل‏نمى‏کرد. حتى شهادت عزیزترن یارانش، بهترین فرماندهان گردانهایش،صدیق ترین همرزمان و همسنگرانش، براى یک لحظه هم او را از«هدف‏» باز نمى‏داشت. علمدارى بود که خود، شاهد شهادت عملدارها بود. ولى... وقتى جنگ در راه خدا و بخاطر اداى تکلیف باشد، این فقدانها وقلم شدن دستها و بازوها، نه تنها یاس آور نیست که پاى اراده را استوارترمى‏کند. شهید مهدى زین الدین، فرمانده لشگرى بود با این خصوصیات:وارسته و پاک... از جان گذشته و به ایمان و یقین رسیده، خاکى و فروتن،بى ادعا و متواضع، صمیمى و مهربان. این را، وجدانهاى پاک و کسانى که چهره معصوم و نگاه مؤمن و قلب‏امیدوار او را دیده و شناخته بودند، تایید مى‏کنند. از ساحل بدریا(جواد محدثی)



محسن ::: شنبه 86/6/10::: ساعت 3:36 عصر


«دعا»، شستشوى دل در چشمه یقین است. «نیایش‏»، عطرآگین ساختن جان، به بوى خوش «یاد» است. نماز، هم «دعا» ست، هم «ذکر خدا» ست. «شعبان‏» هم، ماه دعا و ذکر و یاد و توجه و عبادت و استغفار است. هر شبانه روز پنج نوبت، چراغ دل قامت‏به نورى مى‏افرازد، تا فارغ ازحجابها، جلوه‏هاى آشکار یار را در وسعت آفرینش به تماشا برخیزد و سفرمعنویت و عرفان را، فراهم آورد. «مناجات شعبانیه‏»، سهمى از این رهتوشه دارد که امامان بر خواندن‏آن استمرار داشته‏اند. خوان رحمت الهى در ماه شعبان گسترده‏تر است، و «مناجات‏»، وسیله‏حضور در کنار این مائده معنوى است. نمازگزاران و متهجدان و نیایشگران، در محرابى مى‏ایستند که همه‏عارفان و سالکان و پیامبران و امامان، مقیم و معتکف آن بوده‏اند. اهل دعا، پیمانه از بحر بیکران رحمت‏خدا مى‏کشند و مستان سرخوش باده‏هاى سحر گاهى و شبهاى پر ستاره و روشن از تهجد و سجودند. آنکه به «نماز» مى‏ایستد و به «دعا» مى‏نشیند، بر سفره رزق روح‏نشسته است و روزى رحمت و استجابت در محراب عبودیت او نازل‏مى‏شود. «مناجات شعبانیه‏»، درخواست «روشنایى دل‏» از خدایى است که هم‏«نور» است، هم فروغ آفرین. شعبانیه، گامى در زدودن «حجاب‏» از چهره «جان‏» است، تا جلوه‏ربوبى، در این آینه بهتر انعکاس یابد و «نجوا» ى او در «ضمیرهاى‏روشن‏» به گوش دل رسد. در مناجات شعبانیه، با امامان معصوم همنوا مى‏شویم تا همه ایام عمررا در سایه نیایش «مبارک‏» گردانیم. شعبان و رمضان از همین رو «مبارک‏» است. آنان که در این ماه‏ها، دست نیکى به سوى دیگران دراز مى‏کنند و گام‏یارى به سوى منزل محرومان بر مى‏دارند و زبان خیرخواهى به نفع‏مستمندان مى‏گشایند، در همین دنیا بار سفر آخرت خویش را مى‏بندند وبراى آن «روز نیاز»، ذخیره سازى مى‏کنند. به قول صائب تبریزى: اى رهروى که خیر به مردم رسانده‏اى آسوده رو، که بار تو بر دوش مردم است شب‏زنده دارى‏هاى عابدان، اشکهاى شب بیداران، استغفارهاى‏متهجدان، «یا رب، یارب‏» سحر خیزان، نجواى خالصانه دعا خوانان، همه‏و همه جلوه هایى از «برکت‏» است که در ساعات و لحظات این ماه‏«مبارک‏» نهفته است. کاش چراغ «ذکر» و شمع «یاد» در شبستان همه دلها روشن شود وظلمت گناه و غفلت، از زاویه همه قلوب، زدوده گردد. کاش کاهش چشمگیر خطاها و تخلفات و شکایتها و نزاعها که در این‏ماه‏ها جلوه‏گر است، تا ماههاى دیگر هم دامن بگستراند و همه ایام، در«طهارت‏» و «آرامش‏»، مانند شعبان و رمضان گردد. زیانکار، کسى است که رمضان بگذرد و او در «کوره روزه‏» نگذارد و پاک‏نشود.



محسن ::: شنبه 86/6/10::: ساعت 3:35 عصر


این وبلاگ بزودی با بهترین مطالب کامل میشود.

محسن ::: شنبه 86/6/10::: ساعت 11:12 صبح


با همین وبلاگ با ما باشید..

محسن ::: پنج شنبه 86/6/8::: ساعت 11:47 صبح


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :22502
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<